ایا اعتقاد به مهدويت در غير اسلام نيز وجود دارد؟

اعتقاد به مهدويت در غير اسلام نيز وجود دارد؟ 

 

هر ملّتى او را با لقب مخصوصى مى‌‏شناسد و او را از ملت خود مى‌‏دانند، يهوديان او را به‏نام سرور ميكائيلى و مسيحيان به‏نام مسيح موعود و زرتشتيان به‏نام سوشيانس (به ‏معناى نجات‏ دهنده جهان) و مسلمانان به‏نام مهدى منتظر مى‌‏شناسند.

[ جمعه 10 مرداد 1393برچسب:, ] [ 16:16 ] [ no name ]
[ ]

گناهان کبیره

گناهان کبیره

گُناهان کَبیره در تعالیم دینی اسلامی گناهانی هستند که از گناهان عادی بزرگتر و متفاوت هستند و در قرآن و روایات امامان شیعه بر مرتکبین آنها وعده آتش دوزخ داده شده‌است.

 

در شماره و تعداد گناهان کبیره بین مذاهب مختلف اسلامی(شیعه و سنی) اختلاف است. بعضی تعداد آن را ۲۵ و بعضی دیگر هفتاد شمرده‌اند[نیازمند منبع}

 

خداوند در قرآن، در سوره نساء آیه ۳۱ می‌فرماید: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا﴾ ترجمه:« اگر از گناهان بزرگي كه از آنها نهي مي‌شويد دوري گزينيد، گناهان كوچكتان را از شما مي‌زداييم‌ و شما را در جايگاهي ارجمند و پركرامت در مي‌آوريم. »

 

بر اساس تعالیم دینی اسلامی، کسی که گناه کبیره از او سر زند و توبه ننماید فاسق است و نمی‌شود در نماز باو اقتداء کرد و شهادتش پذیرفته نیست و پس از مرگ مستحق عقوبت الهی است مگر اینکه فضل الهی شامل حالش شود که از آنجمله شفاعت پیامبر اسلام و آل پیامبر است. درباره شفاعت پیامبر اسلام گفته‌است که شفاعتم را برای صاحبان گناهان کبیره از امتم ذخیره کرده‌ام. شفاعت من برای صاحبان گناهان کبیره از امتم می‌باشد، اما نیکوکاران، یعنی ترک‌کنندگان کبائر، برایشان راه مواخذه نیست.

محتویات

۱ گناه و اقسام آن

۲ تعریف گناه کبیره

۲.۱ فهرست گناهان کبیره در حدیثی از موسی بن جعفر

۲.۲ فهرست گناهان کبیره از نظر سید عبدالحسین دستغیب

 

 

 

گناه بر دو قسم است: ۱.کبیره. ۲.صغیره

تعریف گناه کبیره

 

گناه کبیره اثرش مسخ شدن روح انسان است یعنی روح انسان فطرت پاک خود را به کلی از دست می‌دهد و میل انسان به کارهای نیک و خدایی کاهش می‌گیرد و در عوض میل به گناهان دیگر افزایش می‌یابد.

هر گناهی که در قرآن و حدیث بر کبیره بودن آن تصریح شده باشد(متجاوز از چهل گناه که در روایات اهلبیت پیامبر نام برده شده‌است.)

{هر معصیتی که در قرآن مجید یا سنت معتبر وعده آتش بر ارتکاب آن رسیده باشد

هر گناهی که در قرآن یا سنت معتبر از گناهی که کبیره بودنش مسلم است بزرگتر شمرده شود}

هر گناهی که نزد متدینین و متشرعین بزرگ شمرده شود بطوری که یقین حاصل شود که بزرگی آن منتهی بزمان معصوم می‌گردد، مانند نجس نمودن مسجد از روی علم و عمد و بقصد هتک احترام خانه خدا، پرتاب کردن و انداختن قرآن مجیدنمودن مسجد از روی علم و عمد و بقصد هتک احترام خانه خدا، پرتاب کردن و انداختن قرآن مجید].

تکرار گناه صغیره یا اصرار بر تکرار گناهان صغیره نیز خود گناهی کبیره است].

فهرست گناهان کبیره در حدیثی از موسی بن جعفر]

 

روایت است از موسی بن جعفر که روزی عمرو بن عبید نزد پدرم جعفر صادق آمد و سلام کرد و نشست و این آیه را تلاوت نمود: «کسانی که اجتناب می‌کنند از گناهان کبیره و فواحش...» (سوره شوری - ۳۵) و ساکت شد.

 

حضرت فرمود چرا بقیه را نخواندی و ساکت شدی؟ عرض کردم خواستم بفرمایید تا بدانم گناهان کبیره چیست؟ حضرت فرمود:

شرک به خدا: بزرگترین گناه کبیره شرک به خداست و مشرک محروم از بهشت است چنان که می‌فرماید: «هر که برای خدا شریک قائل شود خدا بهشت را بر او حرام گرداند و جایگاهش آتش دوزخ باشد» (سوره مائده _ ۷۲)

نا امیدی از رحمت خدا: بعد از شرک ناامیدی از رحمت خداست و هر که ناامید باشد کافر است چنان که در قرآن می‌فرماید: «نومید مشوید از رحمت خدا همانا مایوس نمی‌شوند از رحمت خدا مگر کافران» (سوره یوسف - ۸۷)

ایمنی از آزمایش: بعد از آن ایمنی از آزمایش و مجازات است و کسی از آزمایش خداوند ایمن نمی‌شود مگر زیان کاران چنان که در قرآن می‌فرماید: «از مکر خدا ایمن نمی‌گردند مگر جماعت زیانکاران» (سوره اعراف - ۹۷) دیگری عاق پدر و مادر شدن است و خداوند عاق را جبار شقی نامیده‌است چنان که در آیه ۳۲ سوره مریم می‌فرماید: «و به نیکویی به مادر توصیه نمود و مرا ستمکار و شقی نگردانید»

قتل مومن: دیگری قتل مومن است بدون حکم شرعی و خداوند جایگاه قاتل را جهنم قرار داده چنان که می‌فرماید: «هر کس مومنی را به عمد بکشد مجازات او آتش جهنم است که در آن همیشه معذب خواهد بود و خدا بر او خشم و لعن کند و عذابی بسیار شدید برایش مهیا سازد» (سوره نسا - ۹۵)

تهمت: دیگری تهمت و نسبت زنا دادن به کسی است و هر که چنین تهمتی بزند و عده عذاب به او داده شده چنان که می‌فرماید: "کسانی که به افراد با ایمان نسبت زنا داده‌اند در دنیا و آخرت ملعون خواهند بود و به عذاب سخت معذب خواهند شد» (سوره نور - ۲۳)

خوردن مال یتیم: و دیگر خوردن اموال یتیم است که آن هم در آخرت جز عذاب ثمر دیگری ندارد چنان که خداوند می‌فرماید: «آنان که اموال یتیمان را به ستمگری می‌خورند در حقیقت آنها در شکم خود آتش جهنم فرو می‌برند و به زودی در آتش افروخته خواهند افتاد» (سوره نسا - ۱۱)

فرار از جنگ: و دیگر فرار از جنگ است (که به دستور پیغمبر اسلام و یا امام و یا نائب خاص پیغمبر و امام واجب شده باشد) چنان که می‌فرماید: «هر که در روز جنگ فرار کرد همانا به طرف خشم و غضب خدا روی آورده و جایگاهش دوزخ که بدترین منزل است خواهد بود.»

خوردن ربا: و دیگری خوردن ربا است که خداوند در حق ربا خورندگان می‌فرماید: آن کسانی که ربا می‌خورند می‌فرماید: «آن کسانی که ربا می‌خورند مبعوث نمی‌شوند در قیامت از قبرهای خود مگر مانند آن که شیطان ایشان را با مس کردن مخبط کرده»

ساحر و جادوگر: دیگری سحر و جادو کردن و یاد گرفتن و یاد دادن آن است و خدای متعال در مذمت ساحران فرموده: «و محققا می‌دانند که هر که سحر کند، در عالم آخرت هرگز بهره‌ای از بهشت نخواهد یافت».

زنا: دیگری زنا کردن است و خدای تعالی وعده عذاب به زنا کنندگان داده چنان که می‌فرماید: «هر که زنا کند کیفرش را خواهد دید و عذابش در قیامت مضاعف و دو چندان شود و با ذلت و خواری به جهنم جاوید و ملخد گردد» (سوره فرقان - ۶۸)

قسم ناحق: و دیگری قسم نا حق یاد کردن است. یاد کنندگان ناحق در آخرت بهره‌ای از رحمت الهی ندارند چنان که می‌فرماید: «آنان که عهده خدا و سوگند خود را به بهایی اندک بفروشد اینان را در آخرت بهره و نصیبی از رحمت خداوندی نیست».

خیانت: و دیگری خیانت به دین و مملکت و اموال و ناموس مردم نمودن است و خائن را نیز به کیفر اعمالش می‌رسانند چنان که می‌فرماید: «هر کس خیانت کند روز قیامت به کیفر آن خواهد رسید» (سوره آل عمران - ۱۵۵)

ندادن زکات: و دیگری ندادن زکات است و خدای تعالی در حق مانعین زکات فرموده: «روزی که آن طلا و ذخایرشان در آتش جهنم گداخته شود و پیشانی و پشت و پهلویشان را بدتن داغ کنند» (سوره توبه - ۳۵)

شهادت دروغ و کتمانش: و دیگری شهادت دروغ و ناحق دادن است که در آیه ۷۲ سوره فرقان می‌فرماید: «...هر کس به دروغ و ناحق شهادت دهد مومن نیست و مرتکب گناه کبیره شده‌است». و دیگری کتمان شهادت نمودن است در جایی که آبرو و یا جان و یا اموال مومنی در معرض تلف و خطر باشد چنان که خدای متعال می‌فرماید:«شهادت را مخفی نکنید زیرا هر کس شهادت را کتمان کند البته به قلب گناه کار است» (سوره بقرهمومن نیست و مرتکب گناه کبیره شده‌است». و دیگری کتمان شهادت نمودن است در جایی که آبرو و یا جان و یا اموال مومنی در معرض تلف و خطر باشد چنان که خدای متعال می‌فرماید:«شهادت را مخفی نکنید زیرا هر کس شهادت را کتمان کند البته به قلب گناه کار است» (سوره بقره - ۲۸۳)

شراب خواری و ترک نماز: و دیگری شراب خوردن است و خدای تعالی نهی از خوردن شراب و مسکرات دیگر فرموده هم چنان که از بت پرستی نهی نموده‌است و دیگری ترک نماز است و رسول خدا در ذم تارک الصلوة فرمود: «هر کس عمداً نمازنموده‌است و دیگری ترک نماز است و رسول خدا در ذم تارک الصلوة فرمود: «هر کس عمداً نماز را ترک نماید از امان و پناه رسول خدا خارج است».

نقض عهد و قطع رحم: و دیگری نقص عهد و قطع رحم نمودن است و خداوند ناقض عهد و قاطع رحم را لعن نموده به قولش که می‌فرماید: «برای ایشان است لعن خدا و منزلگاه بد نصیب آنهاست» (سوره رعدایشان است لعن خدا و منزلگاه بد نصیب آنهاست» (سوره رعد - ۲۵) پس عمروبن عبید از خدمت آن حضرت خارج شد و سخت به خود می‌پیچید و گریه شدید می‌نمود و می‌گفت هلاک شد آن که به رای خود فتوی می‌دهد و خود را در فضیلت و علم برابر شما می‌داند.

فهرست گناهان کبیره از نظر سید عبدالحسین دستغیب

نومیدی از رحمت خدای تعالی

ایمنی از مکر و عقاب خدا

دروغ

آدمکشی، کشتن کسی که خدایتعالی کشتن او را تحریم کرده و خونش را محترم دانسته مگر آن که جنبه قصاص و اجراء حدود الهی داشته باشد.

عاق پدر و مادر شدن

خوردن مال یتیم به ستم

دروغ بستن به خدا و یا رسول خداو یا به اوصیاء او

فرار از جنگ

قطع رحم

سحر و جادوگری

زنا

لواط

دزدی

نسبت زنا دادن به زنان پاکدامن

کتمان شهادت

شهادت به ناحق دادن

شکستن عهد و پیمان

و حیف در وصیت که عبارت است از بیش از ثلث وصیت کردن

مصرف نوشیدنی‌های الکلی

ربا خوردن

سحت  یعنی بهای چیزهای حرام و مزد کارهای حرام

قمار

خوردن گوشت مردار و خوک و خون و گوشت هر حیوانی که هنگام ذبح نام غیر خدا بر آن برده باشند، مگر آن که ضرورت خوردن این چند چیز را ایجاب کند.

کم فروشی

رفتن و مهاجرت به مکانی که در آن جا انجام وظایف دینی میسر نیست.

ظالم را در ظلمش کمک کردن

به کمک و پشتیبانی ظالم اعتماد داشتن

حقوق دیگران را بدون هیچ عذری نگهداشتن

قسم دروغ

تکبر

اسراف

خیانت در امانت

غیبت

سخن چینی

سرگرمی به لهو و لعب

سبک شمردن حج و بی اعتنائی به آن

ترک نماز

ندادن زکات

اصرار بر گناهان کوچک

استمنا

[ سه شنبه 7 مرداد 1393برچسب:, ] [ 23:28 ] [ no name ]
[ ]

اس ام اس های نامردی و خیانت

اس ام اس های نامردی و خیانت

     

همه گفتن:عشقت داره بهت خيانت مي کنه           

                            گفتم:مي دونم!

              گفتن:اين يعني دوستت ندارهاااا

                       !   گفتم: مي دونم

          گفتن:احمق يه روز ميذاره ميره تنها ميشي          

                       …! گفتم: مي دونم

 گفتند:پس چرا ولش نمي کني..؟               

                 گفتم:اين تنها چيزيه که نمي دونم

                                      .

                                      .

از درد دوست نداشتن هايت گفتم                

                     خيانت را تجويز کردند

...             گويا اين آسان ترين راه عاشقي است

                                     .

                                     .

بودم                                 

 ديــــــــــــدم با ديگري شـــادتري               

                             ! رفتــــــــــم

                                   .

                                   .

          آنان که بودنت را قدر نمي دانند                 

                  رفتنت را “نامردي” ميخوانند  ...              

                                   .

                                   .

اينجا زمين است ، زمين گرد است                 

 تويي که مرا دور زدي ….. فردا به خودم خواهي رسيد

       ! ! ! ! !    حال و روزت ديدنيست

 .

                                    .

                                    .

         هر روز اين عشق يکطرفه را طي ميکنم

            يکبار هم تو گامي بدين سو بردار

                              نترس

                      جريمه اش با من !

                               .

                               .

      “دوستت دارم” را براي هر دويمان فرستادي

                        هم من ، هم او

                خيانت ميکردي يا عدالت ؟

                                 .

                                 .

     اون لحظه که گفتي : يکي بهتر از تورو پيدا کردم

 ياد اون روزايي افتادم که تا به بهتر از تورسیدم  گفتم من بهترينو دارم ....                         

                                     .

                                     .

باران هميشه مي بارد، اما مردم ستاره را بيشتر دوست دارند.

....    نامرديست آن همه اشک را به يک چشمک فروختن

                                    .

                                    .

يک تلنگر هم کافي بود براي اينکه بشکنم          

....                  به هر حال ممنون از مشتت

 .                                   

.                                   

 

حيران شده ي گريه ي پنهاني خويشم               

                          آرامشي از لحظه ي طوفاني خويشم

                    پنهان شدي و فکر  خيانت به سرم زد

               شرمنده ي اين حالت شيطاني خويشم ..

                                  .

                                  .

اگر کسي يکبار به تو خيانت کرد اين اشتباه از اوست      

      اگر کسي دوبار به تو خيانت کرد اين اشتباه از توست !

     (شکسپير)

                                 .

                                 .

نفرين به تو که با زيباترين نقاب به چهره  دوست درآمدي    

        نفرين بر آن مرامي که اينگونه  به اعتمادم خيانت کرد

 ...                           نميبخشمت

                                 .

                                .

تو روزگار رفته ببين چي سهم ما شد ...          

 از عاشقي تباهي                       

                        از زندگي مصيبت

                        از دوستي شکست

 و                                

                         از سادگي خيانت

                                 .

                                 .

 

براي خيانت ، هزار راه هست                  

   ! اما هيچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثيف نيست

                                   .

                                   .

ترکت ميکنم ، تا هر سه راحت شويم...             

                          من ، تو و رقيبم

...           من از قيد تو ، او از قيد من و تو از قيد خيانت

                                       .

                                       .

                    بي وفايي کن وفايت مي کنند

                      با وفا باشي خيانت مي کنند

                  مهرباني گرچه آيينه ي خوشيست

                    مهربان باشي رهايت مي کنند

                                    .

                                    .

اي نارفيق.. به کدامين گناه ناکرده.. تازيانه مي زني بر اعتمادم ؟

                  زير پايم را زود خالي کردي…

 سلام پر مهرت را باور کنم ، يا پاشيدن زهر خيانتت را ؟

                                    .

                                    .

 

نمي بخشمت به خاطر تمام خنده هايي که از صورتم گرفتي     

            به خاطر تمام غم هايي که بر صورتم نشاندي

             نمي بخشمت به خاطر دلي که برايم شکستي

                 به خاطر احساسي که برايم پر پر کردي

           نمي بخشمت به خاطر زخمي که با خيانت بر وجودم  تا ابد نشاندي                                

                                       .

                                       .

نه                                     

                            تو دروغگو نيستي

                          من حواسم پرت است!

                     گفته بودي دوستم داري بي اندازه

                            خوب که فکر مي کنم

                 تازه مي فهمم که “بي اندازه” يعني چه

                                       .

                                       .

مي داني … !؟ به رويت نياوردم                 … !

      از همان زماني که جاي ” تو ” به ” من ” گفتي : ” شما “

                                   فهميدم

                       پاي ” او ” در ميان است  . . .

                                       .

                                       .

 

  اگر روزي دشمن پيداکردي ، بدان در رسيدن به هدفت موفق بودي                                  

           اگر روزي تهديدت کردند ، بدان دربرابرت ناتوانند

 اگر روزي خيانت ديدي ، بدان قيمتت بالاست         

                                     .

                                     .

اين روزها از حواليِ تو ، بوهايي به مشامم مي رسد       

نکند بوي خيانت جايش را به عطر خوشت داده باشد        

                                     .

                                     .

جاي قول و قرارهايمان امن است ، زير پاهاي تو          !

                                       .

                                       .

به تو که فکر مي کنم                        

 بي اختيار                             

                                به حماقت خود لبخند مي زنم

                            سياه لشکري بودم

                                در عشق تو

                  و فکر مي کردم بازيگر نقش اولم …

                               افسوس…

                                     .

                                     .

 

خدايـــــــــــــا                              

                           چرا تا زنده ايم

                          روانمان را شـــــــــاد نمي کني؟

                                        هميکنه مرديم

                     شادروانمان مي کني ؟ !

                                   .

                                   .

بايد خودم را ببرم خانه                       !

                   بايد ببرم صورتش را بشويم…

                          ببرم دراز بکشد…

                  دلداريش بدهم ، که فکر نکند…

                  بگويم نگران نباش ، ميگذرد…

                     بايد خودم را ببرم بخوابد…

                        “من” خسته است …!

                                   .

                                   .

امشب ؛                               

            هنگام خوابيدن با خود قدري فکر کنيم …

                         امروز چه کرده ايم

                    که فردا لايق زنده ماندن باشيم …

                                   .

                                   .

کاش…. شبي، روزي، جايي بر لبان تو تکرار مي شد…. نامم !

                                   .

                                   .

چه زيبا نقش بازي مي کنيم                    …

 و چه آسان در پشت نقابهايمان پنهان مي شويم ؛        

                              حتي خدا هم

            از آفرينش چنين بازيگراني در حيرت است …

                                   .

                                   .

 

خدايا مرا که آفريدي گارانتي هم داشتم ؟             

دلم از کار افتاده                          !

                                  .

                                  .

چه اشتباه بـزرگيست ، تلخ کردن زندگيمان           

                              براي کسي که در دوري ما

                      شيرين ترين لحظات زندگيش را سپري ميکند 

                                   .

.                                  

             آدم ها ثانيه به ثانيه رنگ عوض ميکنند

               از آدم هاي يک ساعت ديگر ميترسم!

                   چون درگير هزاران ثانيه اند…

                       ثانيه هايي که در هرکدام

                     رنگي دگر به خود ميگيرند …

                                 .

                                 .

در کشـتـن ما …چـه ميـزنـی …تـيـغ جـفا             

                 مـارا سـر تـازيـانـه ای …بـس بـاشـد

                                  .

                                  .

 

             به تو هجوم می آورند آدمها ، ن همه شب

   با همه ي آنچه در پس ِ ذهن ِ تو ، برایت باقی گذاشته اند…

                       آدمها “تمام” نمی شوند

                                 .

                                 .

انسان ، حرفيست                      

                          زده مي شود

                         خوانده مي شود

               ترانه مي شود ، به ياد مي ماند …

                              گاهي

                           ناله ايست

                                تنها

 خاک خوب مي فهمدش                  ….

                                    .

                                    .

بايد قمارباز باشي تا بفهمي فرق است بين ‘باختن’ و ‘بد’ باختن... 

                                   .

                                   .

خيلي سخت بود...                            

              با “بغض” نوشتم ولي با “خنده” خواندي...

                                    .

                                    .

تازگي ها از خواب که بيدار ميشوم ، تازه کابوس هايم آغاز ميشود                                    …

                                    .

                                    .

ديدي آخر من را لمس کردي ؟                

          ولي حيف که سنگ قبر من احساس ندارد !

                                    .

                                    .

خوش به حال فرهاد که تلخترين خاطره اش شيرين بود ...     

                                   .

                                   .

ديروز دست هايش ميان دست هايم بود           

                                         امروز عکسش

                              و فردا سيگار 

                                   .

                                   .

             خنده هايم شکلاتي شده اند ولي زيادي خالص

                                 تلخ تلخ

                                   .

                                   .

اينطور نميشود                         

            بايد يک غريق نجات هميشه همراهم باشد

         غرق در فکرت شدن اصلا دست خودم نيست

                                    .

                                    .

گاهي تو                                

                             گاهي ياد تو

                            گاهي هم غم تو

                             آخر اين “تو” کار مرا تمام مي کند

                                     .

                                     .

هرچي بيشتر  کمتر به عاشقي فکر کني              

 کمتر   بيشتر اعصابت ميريزه به هم ...            

 

[ سه شنبه 7 مرداد 1393برچسب:, ] [ 23:11 ] [ no name ]
[ ]

شب قدر

شب قدر در نگاه علامه طباطبایى

آنچه در پیش رو دارید بحثى پیرامون شب قدر بر اساس نظرات مرحوم علامه طباطبایى در تفسیر شریف المیزان است که در دو سوره « قدر» و «دخان‏» مطرح گردیده است.

 

شب قدر یعنى چه؟

مراد از قدر، تقدیر و اندازه ‏گیرى است و شب قدر شب اندازه ‏گیرى است و خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال را تقدیر می ‏کند و زندگى، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت انسانها و امورى ازاین قبیل را دراین شب مقدر می ‏گرداند.

 

شب قدر کدام شب است؟

در قرآن کریم آیه‏ اى که به صراحت ‏بیان کند شب قدر چه شبى است دیده نمی ‏شود. ولى از جمع‏ بندى چند آیه از قرآن کریم می ‏توان فهمید که شب قدر یکى از شب‏هاى ماه مبارک رمضان است. قرآن کریم از یک سو می ‏فرماید: « انا انزلناه فى لیله مبارکه‏.»( دخان / 3 ) این آیه گویاى این مطلب است که قرآن یکپارچه در یک شب مبارک نازل شده است و از سوى دیگر می ‏فرماید: « شهررمضان الذى انزل فیه القرآن‏.»( بقره / 185) و گویاى این است که تمام قرآن در ماه رمضان نازل شده است.

 

و در سوره قدر می ‏فرماید: «انا انزلناه فى لیله القدر.» (قدر/1) از مجموع این آیات استفاده می ‏شود که قرآن کریم در یک شب مبارک در ماه رمضان که همان شب قدر است نازل شده است. پس شب قدر در ماه رمضان است. اما این که کدام یک از شب‏هاى ماه رمضان شب قدر است، در قرآن کریم چیزى برآن دلالت ندارد. و تنها از راه اخبار می ‏توان آن شب(شب قدر) را معین کرد.

 

در بعضى از روایات منقول از ائمه اطهار علیهم السلام شب قدر مردد بین نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است و در برخى دیگر از آنها مردد بین شب بیست و یکم و بیست و سوم و در روایات دیگرى متعین در شب بیست و سوم است. (1) وعدم تعین یک شب به جهت تعظیم امر شب قدر بوده تا بندگان خدا با گناهان خود به آن اهانت نکنند.

 

پس از دیدگاه روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام شب قدر از شب‏هاى ماه رمضان و یکى از سه شب نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم است. اما روایات منقول از طرق اهل سنت‏ به طورعجیبى با هم اختلاف داشته و قابل جمع نیستند ولى معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم ماه رمضان شب قدر است (2) و در آن شب قرآن نازل شده است.

 

تکرار شب قدر در هر سال

شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالى که قرآن درآن نازل شد نیست ‏بلکه با تکرار سالها، شب قدر نیز تکرار می‏شود. یعنى درهر ماه رمضان شب قدرى است که درآن شب امور سال آینده تقدیر می ‏شود. دلیل براین امر این است که:

 

اولا: نزول قرآن به طور یکپارچه در یکى از شب‏هاى قدر چهارده قرن گذشته ممکن است ولى تعیین حوادث تمامى قرون گذشته و آینده درآن شب بى‏ معنى است.

 

ثانیا: کلمه «یفرق‏» در آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم‏.» (دخان / 6 ) در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را می‏رساند و نیز کلمه «تنزل‏» درآیه کریمه «تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر» (قدر / 4 ) به دلیل مضارع بودنش دلالت ‏بر استمرار دارد.

 

ثالثا: از ظاهر جمله « شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن‏.»( بقره / 185 ) چنین برمی ‏آید که مادامى که ماه رمضان تکرار می ‏شود شب قدر نیز تکرار می ‏شود. پس شب قدر منحصر در یک شب نیست ‏بلکه درهر سال در ماه رمضان تکرار می ‏شود.

 

در این خصوص در تفسیر برهان از شیخ طوسى از ابوذر روایت‏ شده که گفت: به رسول خدا (ص) عرض کردم یا رسول الله آیا شب قدر شبى است که درعهد انبیاء بوده و امر به آنان نازل می ‏شده و چون از دنیا می ‏رفتند نزول امر درآن شب تعطیل می ‏شده است؟ فرمود: « نه بلکه شب قدر تا قیامت هست.‏» (3)

 

عظمت‏ شب قدر

در سوره قدر می ‏خوانیم: «انا انزلناه فى لیله القدر وما ادریک ما لیله القدر لیله القدر خیر من الف شهر.» خداوند متعال براى بیان عظمت ‏شب قدر با این که ممکن بود بفرماید: «وما ادریک ما هى هى خیر من الف شهر» یعنى با این که می ‏توانست در آیه دوم و سوم به جاى کلمه «لیله القدر» ضمیر بیاورد، خود کلمه را آورد تا بر عظمت این شب دلالت کند. و با آیه « لیله القدر خیر من الف شهر» عظمت این شب را بیان کرد به این که این شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن این شب از هزار ماه، بهتر بودن از حیث فضیلت عبادت است. چه این که مناسب با غرض قرآن نیز چنین است. چون همه عنایت قرآن دراین است که مردم را به خدا نزدیک و به وسیله عبادت زنده کند. و احیاء یا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.

 

شب قدر

 

 

از امام صادق علیه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ ( با این که در آن هزار ماه درهر دوازده ماهش یک شب قدر است).

حضرت فرمود: « عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت درهزار ماهى که در آن شب قدر نباشد.» (4)

 

وقایع شب قدر

 

الف- نزول قرآن در شب قدر

ظاهر آیه شریفه « انا انزلناه فى لیله القدر» این است که همه قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبیر به انزال کرده که ظهور در یکپارچگى و دفعى بودن دارد نه تنزیل، که ظاهر در نزول تدریجى است.

 

قرآن کریم به دو گونه نازل شده است:

1- نزول یکباره در یک شب معین.

2- نزول تدریجى در طول بیست و سه سال نبوت پیامبر اکرم (ص).

 

آیاتى چون «قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مکث ونزلناه تنزیلا.»( اسراء / 106 ) نزول تدریجى قرآن را بیان می‏ کند.

در نزول دفعى (و یکپارچه)، قرآن کریم که مرکب از سوره ‏ها و آیات است ‏یک دفعه نازل نشده است ‏بلکه به صورت اجمال همه قرآن نازل شده است چون آیاتى که درباره وقایع شخصى و حوادث جزیى نازل شده ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصه‏اى دارد که درباره آن اشخاص و آن احوال و درآن زمان و مکان نازل شده و معلوم است که چنین آیاتى درست در نمی ‏آید مگر این که زمان و مکانش و واقعه‏اى که درباره ‏اش نازل شده رخ دهد به طورى که اگر از آن زمان‏ها و مکان‏ها و وقایع خاصه صرف نظر شود و فرض شود که قرآن یک باره نازل شده، قهرا موارد آن آیات حذف می ‏شود و دیگر بر آنها تطبیق نمی ‏کنند، پس قرآن به همین هیئت که هست دوبار نازل نشده بلکه بین دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصیل است.

 

همان اجمال و تفصیلى که درآیه شریفه «کتاب احکمت ایاته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر.»( هود / 1) به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن کریم به صورت اجمال و یکپارچه بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد و در طول بیست و سه سال به تفصیل و به تدریج و آیه به آیه نازل گردید.

 

ب- تقدیر امور در شب قدر

خداوند متعال در شب قدر حوادث یک سال آینده را از قبیل مرگ و زندگى، وسعت ‏یا تنگى روزى، سعادت و شقاوت، خیر و شر، طاعت و معصیت و... تقدیر می ‏کند.

 

در آیه شریفه «انا انزلناه فى لیله القدر»( قدر / 1 ) کلمه «قدر» دلالت‏ بر تقدیر و اندازه ‏گیرى دارد و آیه شریفه «فیها یفرق کل امر حکیم.‏» (دخان / 6 ) که در وصف شب قدر نازل شده است‏ بر تقدیر دلالت می ‏کند. چون کلمه «فرق‏» به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است. و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه‏اى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه‏ گیرى مشخص سازند. امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحله ‏اند، یکى اجمال و ابهام و دیگرى تفصیل. و شب قدر به طورى که از آیه «فیها یفرق کل امر حکیم.‏» برمی ‏آید شبى است که امور از مرحله اجمال و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون می ‏آیند.

 

ج- نزول ملائکه و روح در شب قدر

بر اساس آیه شریفه « تنزل الملئکه والروح فیها باذن ربهم من کل امر.»( قدر / 4) ملائکه و روح در این شب به اذن پروردگارشان نازل می ‏شوند. مراد از روح، آن روحى است که از عالم امر است و خداى متعال درباره ‏اش فرموده است « قل الروح من امر ربى‏.»( اسراء / 85 ) دراین که مراد از امر چیست؟ بحث‏هاى مفصلى در تفسیر شریف المیزان آمده است که به جهت اختصار مبحث ‏به دو روایت در مورد نزول ملائکه و این که روح چیست ‏بسنده می ‏شود.

 

1- پیامبر اکرم (ص) فرمود: وقتى شب قدر می ‏شود ملائکه‏اى که ساکن در «سدره المنتهى‏» هستند و جبرئیل یکى از ایشان است نازل می‏شوند در حالى که جبرئیل به اتفاق سایرین پرچم‏هایى را به همراه دارند.

یک پرچم بالاى قبر من، و یکى بر بالاى بیت المقدس و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طورسینا نصب می‏کنند و هیچ مؤمن و مؤمنه ‏اى دراین نقاط نمی‏ماند مگر آن که جبرئیل به او سلام میکند، مگر کسى که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت ‏خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد. (5)

 

2- از امام صادق علیه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئیل بزرگتر است و جبرئیل از سنخ ملائکه است و روح ازآن سنخ نیست. مگر نمى‏بینى خداى تعالى فرموده: «تنزل الملئکه والروح‏» پس معلوم مى‏شود روح غیر از ملائکه است. (6)

 

د- سلام و امنیت در شب قدر

قرآن کریم در بیان این ویژگى شب قدر می ‏فرماید: «سلام هى حتى مطلع الفجر.»( قدر / 5 ) کلمه سلام و سلامت ‏به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و جمله «سلام هى‏» اشاره به این مطلب دارد که عنایت الهى تعلق گرفته است‏ به این که رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوى او روى می ‏آورند و نیز به این که در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد.

 

به این معنا که عذابى جدید نفرستد. و لازمه این معنا این است که دراین شب کید شیطان‏ها هم مؤثر واقع نشود چنانکه در بعضى از روایات نیز به این معنا اشاره شده است.

البته بعضى از مفسرین گفته ‏اند: مراد از کلمه «سلام‏» این است که در شب قدر ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام می ‏دهند.

 

پی ‏نوشت‏ها:

1- مجمع البیان، ج 10، ص‏519 .

2- تفسیر الدرالمنثور، ج‏6 .

3- تفسیر البرهان، ج‏4، ص‏488، ح‏26 .

4- فروع کافى، ج‏4، ص‏157، ح‏4 .

5- مجمع البیان، ج‏10، ص‏520 .

6- تفسیر برهان، ج‏4، ص‏481، ح‏1

منبع:khabaronline.ir

[ سه شنبه 24 تير 1393برچسب:, ] [ 19:0 ] [ no name ]
[ ]

نظر مراحع در مورد ازدواج موقت

ائمه اطهار (ع)

امام باقر (ع) فرمودند : زنی که مالک نفس خود ( آزاد) باشد و سفیه . مجنون و کودک نباشد . در چنین حالی شوهر کردن او بدون اجازه ولی جائز است.
امام صادق (ع) فرمودند : هر زنی که بخواهد اگر مالک نفس خود باشد ( یعنی کنیز یا دیوانه نباشد ) به ازدواج خودت در آورد و اگر آن زن بخواهد می تواند وکیل بگیرد.
امام صادق (ع) فرمودند : بکر و غیر بکر مساوی است که باید نکاح به اذن آنها باشد و هیچ زنی را نکاح نمی توان کرد مگر به امر و رخصت او .
ابو عبد الله (ع) فرمودند : باکره می تواند بدون اجازه پدرش ازدواج کند.
امام صادق (ع) فرمودند : اگر دختر راضی شود بدون رضایت پدرش ازدواج موقت نماید اشکالی ندارد.
امام صادق (ع) فرمودند :ازدواج موقت با دختر اشکالی ندارد . تا زمانی که دختر از باکره بودن خارج نشود . به خاطر آنکه ممکن است ( باکره نبودن دختر ) برای خانواده دختر یک عیب حساب شود.

محضر مبارک آیت الله العظمی خامنه ای

بعد از سلام دختری هستم که فعلا به دلایلی شرایط ازدواج دائم برای من فراهم نمی شود و تمایل دارم برای رفع احتیاج با پسر یا مردی که به او علاقه دارم برای مدتی ازدواج موقت بکنم به نحوی که این ازدواج هیچ مفسده ای برایم ندارد و باعث حاملگی من نمی شود و ترک آن نیز موجب گناه می شود ولی اطمینان دارم پدرم در صورت اطلاع مخالفت خواهد کرد. در این صورت تکلیف اذن پدر و الزام بر اطلاع او برای من چگونه است.
آیت الله خامنه ای :
باسمه تعالی
ازدواج موقت یا دائم دختر باکره بنابر احتیاط واجب باید با اجازه پدر باشد ولی اگر دختر نیاز به ازدواج دارد و خواستگار هم کفو شرعی و عرفی او می باشد و در حال حاضر خواستگار دیگری که واجد شرایط باشد وجود ندارد اذن پدر ساقط است.
نظر حضرت ایت الله بهجت :
اظهر آن است که اذن پدر یا جد پدری ( در ازدواج دختر باکره ) شرط نیست اگر چه احتیاط مستحب آن است که اذن بگیرد.
نظر حضرت آیت الله مکارم شیرازی :
حضرت آیت الله مکارم شیرازی : دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد چنانچه باکره باشد احتیاط آن است که با اجازه پدر یا جد پدری ازدواج نماید ولی اگر همسر مناسبی برای دختر پیدا شود و پدر مخالفت کند اجازه او شرط نیست، همچنین اگر به پدر یا جد پدری دسترسی نباشد و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد یا این که دختر قبلاً شوهر کرده باشد که در این دو صورت نیز اجازه پدر و جد در ازدواج جدید لازم نیست.
نظر آیت الله شیخ محمد صادق الروحانی :
ازدواج برای دوشیزگان بدون اذن ولی جایز است
نظر آیت الله صافی گلپایگانی :
آیت الله گلپایگانی : احتیاط این است که در ازدواج دختر باکره چه موقت چه دائم از پدر اذن حاصل شود لکن اگر دختر بالغه و رشیده بدون اجازه پدر ازدواج نموده صحیح است و در صورتی که زوج کفو باشد چه در دائم چه در منقطع و پدر امتناع نماید اذن او ( پدر ) ساقط است .
فتوای میرزای قمی :
سوال : آیا دختر بی اذن پدر و مادر می تواند شوهر کند یا نه ؟... و اگر بفرمایید که بی رضای والدین عقد صحیح است آیا ( در این صورت ) عاق والدین می شود یا نه ؟
جواب : رضای مادر مطلقا شرط نیست و در لزوم رضای پدر . در دختر بالغه باکره خلاف است و اقوی و اشهر و اظهر عدم اشتراط ( رضای پدر) است و عقد بدون اذن پدر صحیح است . ولکن احوط مراعات رضای اوست . و اما هرگاه پدر غایب باشد یا در موقوف داشتن عقد بر رضای پدر حرج و عسر لازم آید آنجا احتیاط هم ضروری نیست . و در صورت احتیاج دختر به شوهر و متضرر شدن او به ترک شوهر کردن . هرگاه ( دختر با رضایت پدر ) مخالفت بکند معلوم نیست که گناه باشد چه جای آنکه عاق باشد . بلی هرگاه دو نفر خواستگار او باشند و اختیار هریک از آنها ضرری به دختر نمی رسد پس مخالفت ( با نظر پدر ) در این جا دور نیست که معصیت باشد و به هر حال تحصیل رضای پدر و مادر در امور مباحه لازم است مگر اینکه ( رضای آنها ) منشا ضرر و حرج باشد . در اینجا فرقی در مابین باکره و غیر باکره نیست .

نظر عده ای از مراجع و صاحبان فتوی در ازدواج دوشیزگان

دختری که به حد بلوغ رسیده و رشیده است یعنی مصلحت خود را تشخیص می دهد اگر بخواهد شوهر کند چنانچه باکره باشد بنابر احتیاط واجب باید از پدر یا جد پدری خود اجازه بگیرد و اجازه مادر و برادر لازم نیست.
اگر پدر و جد پدری غایب باشند بطوریکه نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشدلازم نیست از پدر و جد پدری اجازه بگیرند و همچنین اگر از ازدواج با کسی که با دختر کفو است شرعا و عرفا و نیز اگر دختر باکره نباشد در صورتی که بکارتش بواسطه شوهر کردن از بین رفته باشد اجازه پدر و جد لازم نیست.
در این مساله بسیاری از علما نظر شبیه به هم دارند که اذن ولی را در دوشیزگان بنابر احتیاط واجب لازم می دانند مانند : حضرات آیات عظام شیخ محمد علی الاراکی – سید محمد روحانی – سید علی سیستانی – سید خوئی –شیخ فاضل لنکرانی .
محضر آیت الله العظمی گلپایگانی :
سوال : زنی که صیغه می شود اگر دختر باکره باشد و در عین حال از ترس دیگری اقدام به این عمل نموده باشد این صیغه صحیح است یا نه ؟
آیت الله گلپایگانی : اگر مکره ( وادار شده ) بوده اثر ندارد مگر آنکه بعد از رفع اکراه راضی شود

نتیجه گیری از آرای علما

تمامی علمایی که در ازدواج دختران ( در عقد موقت یا عقد دائم ) اذن ولی را بنابر احتیاط واجب شرط دانستند در واقع حکم قطعی بر باطل بودن (( عقد بدون اذن ولی )) را ندادند یعنی به علم کافی در این مساله نرسیده اند . لذا احتیاط واجب کردند و به تمام کسانی که از آن مراجع عالی قدر تقلید می کنند اجازه داده شده تا با رعایت میزان برتری علمی مرجعی که در آن مساله فتوا و نظر دارد تقلید نمایند .

نتیجه کلی

علمایی که در این مساله به احتیاط واجب حکم کردند اگر کسانی از این علما تقلید می کنند در مورد ازدواج دوشیزگانی که به حد رشد و بلوغ رسیده اند می توانند به فتوای مراجع عالی قدر : آیت الله بهجت ، آیت الله مکارم شیرازی ، آیت الله روحانی و ... رجوع نمایند . در این صورت ازدواج آنها چه دائم باشد و چه موقت دقیقا با ظابطه شرعی بوده و هیچ ایرادی ندارد.

ماده 1041 قانون مدنی

عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن 13 سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن 15 سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت یا تشخیص دادگاه صالح .

منابع :

 رساله های حضرات مراجع تقلید

هدیه آسمانی - حسن گنجی

روابط زوجین در ازدواج موقت 

[ سه شنبه 17 تير 1393برچسب:, ] [ 19:11 ] [ no name ]
[ ]

خانه عفاف


پیشنهاد ازدواج موقت برای پیشگیری از ایدز

  به گزارش شیعه نیوز به نقل از اعتماد ملی، دادستان کل کشور در همایش «روز جهانی ایدز»، از ازدواج موقت دفاع کرد. او ازدواج موقت را یکی از راهکارهای موثر کنترل و مبارزه با ایدز در کشور دانست.

دادستان کل کشور خود نیز از این موضوع اظهار تاسف کرده که هنگام طرح ازدواج و قراردادهای موقت، برخی آن را به گونه‌ای دیگر تعبیر می‌کنند.

دری‌نجف‌آبادی جمهوری اسلا‌می ایران را الگوی مناسبی برای کشورهای منطقه دانست و خطاب به مجامع بین‌المللی گفت: در چنین جهاد مقدسی و در مبارزه با ایدز اگر با جمهوری اسلا‌می ایران غرض سیاسی دارید، این غرض را اعمال نکنید.

او با اشاره به اینکه همسایه‌های ایران آمار دقیقی از مبتلا‌یان به‌ایدز درکشورشان ندارند، گفت: این کشورها تقصیر را به‌ گردن ایران می‌اندازند و جمهوری اسلا‌می را زیرسوال می‌برند.

این در حالی است که به عنوان مثال هشت هزار تن موادمخدر در کشور افغانستان تولید می‌شود و انسان‌ها را آلوده می‌کند، ولی از سویی ایران را در خصوص ایدز متهم می‌کنند.

دادستان کل کشور در ادامه صحبت‌هایش اظهار داشت: به آمریکایی که 500 میلیارد دلا‌ر اعتبار برای جنگ تصویب کرده‌است، پیشنهاد می‌کنم این اعتبار را برای رفع آلودگی‌ها در جهان و کنترل بیماری‌هایی مانند ایدز هزینه کنند.

دکتر حسام‌الدین آشنا، عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) نیز در همایش روز ایدز حجاب و حیا را در راستای پیشگیری از بیماری‌هایی چون ایدز مؤثر دانست و با انتقاد از برخی تولیدات صدا و سیما ابراز عقیده کرد: متاسفانه برخی فیلم‌ها کاملا‌ در راستای از بین بردن حیا در جامعه است.

يک مقاله جالب در سايت فيلترشده ی بازتاب

ازدواج موقت، راه‌حل ياتوجيه فحشا؟


--------------------------------------------------------------------------------

صادق مجتهدي


--------------------------------------------------------------------------------

۱۶ خرداد ۱۳۸۶  سایت فیلترشده ی بازتاب.  همراه با نظرات خوانندگان

 

با گذشت يك هفته از اظهارات وزير كشور، مبني بر لزوم ترويج ازدواج موقت، اين بحث بار ديگر به محور تمركز مسائل اجتماعي تبديل شده است.

 

حدود پانزده سال پيش كه رئيس‌جمهور وقت، هاشمي رفسنجاني، موضوع لزوم توجه به ازدواج موقت در جامعه را به عنوان راه‌حلي براي مقابله با معضلات جنسي جوانان مطرح كرد، اين ايده به دليل انتقادات سنگين گروهي از متدينين و خانواده‌ها به حاشيه رفت، اما امروز بار ديگر طرح شده است.

 

شايد يكي از دلايل طرح دوباره موضوع، اثر شديد رسانه‌ها؛ اعم از شبكه‌هاي ماهواره‌اي، سايت‌هاي اينترنتي و لوح‌هاي فشرده كه همگي از تكنولوژي‌هاي رواج‌يافته در جامعه ما طي يك دهه اخير هستند، بر تحريك غريزه جنسي باشد؛ غريزه‌اي كه با ابعاد فعلي در جامعه در صورت نبود مديريت صحيح توسط متوليان امر، مي‌تواند علاوه بر پيامدهاي مخرب اخلاقي، آثار زيانبار اقتصادي و امنيتي را نيز به همراه داشته باشد.

 

براي قضاوت راجع به اين موضوع، بايد بررسي‌ شود كه آيا ازدواج موقت، همان‌گونه كه مدافعان اين طرح معتقدند، يگانه راه مؤثر براي حل معضلات جنسي جوانان است و يا آن‌كه بنا بر ديدگاه مخالفان اين طرح كه علاوه بر مخالفان داخلي، بخش‌هايي از اهل سنت خارج از كشور و حتي رسانه‌هاي كشورهاي غربي را نيز شامل مي‌شود، اين طرح نوعي توجيه فحشا است؟

 

البته بايد گفت، واكاوي دلايل مدافعان و مخالفان طرح بحث ازدواج موقت به عنوان راه‌حل اجتماعي معضلات جنسي جامعه، نشان مي‌دهد كه در ميان استدلال‌هاي موافقان و مخالفان‌، ناگفته‌هايي نيز وجود دارد، كه براي قضاوت نهايي بايد آن موارد نيز در نظر گرفته شود.

 

اما در ابتدا براي روشن‌تر شدن صورت مسئله، توجه به شرايط آماري كشور لازم است:

بنا بر آخرين آمار ارايه‌شده، هم‌اكنون تعداد افراد بزرگسال كشور (بالاتر از 18 سال)، حدود 45 ميليون نفر است كه با احتساب سن ازدواج براي مردان (18ـ65 سال) و سن ازدواج براي زنان (18ـ55 سال)، تعداد مردان واجد شرايط ازدواج، كمتر از بيست ميليون نفر و تعداد زنان در دامنه مذكور، كمتر از پانزده ميليون نفر هستند و در صورتي كه از ميان اين جمعيت، زنان متأهل كسر شوند، تعداد دوشيزگان يا زنان بيوه و مطلقه كه امكان ازدواج موقت را دارا باشند، كمتر از سه ميليون نفر است، در صورتي كه اين تعداد براي مردان، حدود بيست ميليون نفر است.

 

بنا بر اطلاعات مركز آمار ايران بر پايه سرشماري سال 1385، تعداد زنان و مردان بين 20 تا 60 سال، حدود 37 ميليون نفر مي‌باشد كه از اين تعداد، حدود 7/1 ميليون نفر را زنان مجرد ازدواج‌نكرده و حدود 5/1 نفر را زنان مجرد مطلقه يا بيوه تشكيل‌ مي‌دهند كه از اين تعداد نيز كمتر از يك ميليون نفر در سن پنجاه سال به بالا قرار دارند. به عبارتي ديگر، مجموع تعداد زنان مجرد بين 20 تا 50 سال كه جامعه هدف ازدواج موقت را تشكيل مي‌دهند، اندكي بيش از دو ميليون نفر است در حالي كه بر پايه همين آمار، تعداد مردان مجرد 20 تا 65 سال، حدود 5/4 ميليون نفر و با احتساب مردان متأهل بين 20 تا 65 سالي كه جامعه هدف مردان به شمار مي‌روند، به حدود 21 ميليون نفر مي‌رسد.

 

بنابراين، نخستين مانع در ايده ازدواج موقت به عنوان راه‌حل فراگير حل معضلات جنسي جامعه، عدم تناسب جامعه هدف در ميان مردان و زنان است. اين در حالي است كه اگر جامعه هدف را مردان و زنان غيرمتأهل در نظر بگيريم، به دليل كمتر بودن سن ازدواج در ميان دختران نسبت به پسران و افزوني تعداد مردان در جامعه نسبت به زنان، همين عدم تناسب، البته با ابعاد ديگري نيز ديده مي‌شود كه بررسي آمار عملكرد گذشته ازدواج موقت در جامعه، نشان مي‌دهد اين پديده در ميان مردان متأهل به مراتب از مردان مجرد شايع‌تر است و بنا بر آمار رسمي، سهم ازدواج موقت انجام شده توسط مردان متأهل، بيش از دو سوم و سهم مردان مجرد از ازدواج‌هاي موقت، كمتر از يك سوم است؛ بنابراين، يكي از پرسش‌ها اينجاست كه راه‌حل مدافعان ترويج ازدواج موقت براي حل اين عدم توازن چيست؟ چراكه به دليل اين عدم توازن، گسترش ازدواج موقت به دليل شرايط آن و به ويژه موضوع نگاه داشتن عده، مورد اقبال زنان قرار نمي‌گيرد و طبعا امكان‌پذير نيست.

 

در كنار برخي راه‌حل‌هاي اداري همچون محدود كردن ازدواج موقت مردان متأهل، كه به نظر نمي‌رسد اجراي آن ممكن باشد، برخي ديدگاه‌ها نيز بر كاهش مدت يا حذف عده از ازدواج موقت اشاره دارد. بنا بر اين ديدگاه‌ها كه گفته مي‌شود برخي مجتهدان نيز تأمل بر مباني آن را آغاز كرده‌اند، فلسفه عده در اسلام، جلوگيري از اختلاط نسل‌هاست و با توجه به آن‌كه امروزه با انجام پيشرفت‌هاي علمي، امكان جلوگيري از بارداري‌هاي ناخواسته ايجاد شده است، مي‌توان اين روش‌ها را جايگزين عده؛ يعني زمان ممنوعيت ازدواج يك زن پس از جدايي وي از همسر قبلي، كرد. به نظر مي‌رسد تنها در صورت به نتيجه رسيدن اين بحث، موضوعي كه تحت عنوان خانه‌هاي عفاف مطرح شده و از نگاه برخي «فحشاي اسلامي»! نام گرفته، قابل اجراست.

 

مدافعان اين ديدگاه، ساقط شدن عده زن باردار پس از زايمان و امكان ازدواج وي پس از به دنيا آوردن فرزندان و همچنين نداشتن عده ازدواج براي زنان ميانسال كه به مرز يائسگي ـ كه به ناتواني در بارداري منجر مي‌شود ـ را از جمله علل ديدگاه خود مي‌دانند.

 

در مقابل منتقدان اين ديدگاه، عدم اختلاط نسل‌ها را تنها يكي از علل عده دانسته و با استناد به متفاوت بودن عده فوت با عده طلاق، اين حكم اسلام را منبعث از علل گوناگون دانسته و بنابراين، جايگزيني روش‌هاي ضدبارداري را ناتوان از حذف اين عده مي‌دانند.

 

هرچند بررسي دلايل موافقان و مخالفان اين ديدگاه، موضوعي فقهي و حقوقي است و علاوه بر لزوم بررسي آن از سوي فقها و مجتهدان، به دليل پيامدهاي عملي آن در جامعه، بايد از ديد حقوقي نيز به آن نگريسته شود، به نظر مي‌رسد حل اين موضوع، يكي از مقدمات طرح ازدواج موقت به عنوان پديده‌اي اجتماعي براي حل معضلات جنسي است.

 

راه‌حل دوم كه در اين ميان طرح شده، استفاده از حكم ازدواج موقت به عنوان راهي براي ايجاد نامزدي شرعي است. سنت غربي كه به تدريج در ايران فراگير مي‌شود، مبني بر نامزدي و نوعي دوستي بين دختران و پسران در آستانه ازدواج است كه مي‌تواند پيامدهاي ناهنجار اخلاقي، ديني و حتي اجتماعي را بر جاي گذارد و خانواده‌ها را با چالش روبه‌رو سازد. در اين ميان، مدافعان طرح ازدواج موقت، اين حكم شرعي را روشي براي مجاز كردن دوستي‌هاي مذكور و ايجاد نامزدي شرعي برمي‌شمارند كه به دليل مجاز كردن ارتباط دختر و پسر و محدود كردن بخشي از روابط جنسي، مي‌تواند آثار مفيدي داشته باشد. البته منتقدان آن نيز عدم امكان تحديد اين‌گونه روابط و امكان جايگزيني آن به جاي ازدواج را كه به بالاتر رفتن سن ازدواج فعلي نيز مي‌انجامد و همچنين پيامدهاي اجتماعي آن از قبيل بارداري‌هاي گسترده ناخواسته و اختلاف خانوادگي را از جمله معايب ترويج اين طرح برمي‌شمارند.

 

بدون آن‌كه قصد تأييد يا رد اين ايده را داشته باشيم، به نظر مي‌رسد طرح اين ايده، نوعي پاك كردن صورت مسئله مشكلات ازدواج جوانان باشد. تسهيل در ازدواج جوانان كه چند سال پيش با طرح ازدواج‌هاي ساده و دانشجويي رونق گرفت، به دليل كم‌توجهي مسئولان يا عدم توفيق كامل آنان در حل مشكلات مسكن ارزان‌قيمت براي زوج‌هاي جوان و ارايه تسهيلات و امكانات مراسم ازدواج، به حاشيه رفته و رويكرد به طرح‌هاي جايگزين، به معناي در حاشيه ماندن طرح مذكور است.

 

از سوي ديگر، ساده‌انديشي است كه وجه فساد اخلاقي در ميان بخشي از جوانان را با چنين طرح‌هايي برطرف نمود، چراكه تقيد ديني در برخي از اين امور، در حيطه حريم خصوصي افراد قرار دارد و بسياري از مبتلايان به فساد اخلاقي و جنسي، اصولا تقيدي به مسائل شرعي ندارند كه بتوان مشكل آنان را با چنين طرح‌هايي برطرف كرد.

 

با اين حال به نظر مي‌رسد، مسئولان مربوطه، پيش از طرح موضوعات اينچنيني در جامعه، در حالي كه ابعاد، پيامدها و ملزومات آن روشن نشده است، بايد با انجام مباحث فقهي، كارشناسي، روانشناسي و اجتماعي، به موشكافي موضوع پرداخته و در پايان، جمع‌بندي مباحث را به جامعه ارايه كنند.

پيام هاي ديگران (1)        link        یکشنبه ٢٠ خرداد ،۱۳۸٦
چند پلان

پلان اول: هاشمی رفسنجانی پشت تریبون یکی از دانشگاهها. چند سال پیش:

برنامه هایی برای ازدواج موقت دانشجویان داریم (کف زدن شدید حضار)

پلان دوم: نماز جمعه . هاشمی رفسنجانی . همون حرفا

پلان سوم: روزنامه ها . مسئولین . انجمن های حمایت از بانوان  و ... لعن و نفرین و منکوب و محکوم کردن سخنان زننده رئیس جمهور وقت

پلان چهارم :‌هاشمی رفسنجانی : به عنوان یک مسئول اجرایی در این مملکت اگه ازم اون دنیا پرسیدند برای مشکلات جوونا چیکار کردی باید جواب بدم....

پلان پنجم :‌ سیل لعن و نفرین ها ادامه می یابد.

ترکش هایش تا انتخابات و انتخاباتهای بعدی و روز قیامت برای هاشمی و همه اعوان و انصار و نوادگان و نبیرگان او ادامه می یابد:

اعظم طالقانی : هاشمی از این حرفا می زنه تا جوونا مشغول هوسرانی بشن و بهش انتقاد نکنن

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس هفتم : علما یه چیزایی می گن ولی من که عمرا اعتقادی به این حرفا ندارم!

نمی دونم بالاخره هاشمی برای اون دنیا جوابی دست و پا کرد یا نه؟!

[ سه شنبه 17 تير 1393برچسب:, ] [ 18:58 ] [ no name ]
[ ]

حجامت چیست؟

حجامت

حجامت یا کوزه انداختن تر به یک روش درمانی سنتی عربی و همچنین طب سنتی ایرانی و طب اسلامی گفته می‌شود که بر گرفته از روش قدیمتر کاپینگ تر است. در طب سنتی کاپینگ به معنی ایجاد خلا بر روی نقاط خاصی از پوست بدن به وسیله‌ای همچون بادکش اطلاق می‌شود که برای رسیدن به اثرات درمانی خاصی انجام می‌شود. در حجامت یا کاپینگ خیس قبل از ایجاد خلاء خراشهایی روی سطح پوست ایجاد می‌شود تا ایجاد خلا منجر به خروج خون از بدن شود. کاپینگ از روشهای باستانی درمان است که علاوه بر چین در یونان نیز توسط بقراط به عنوان یک روش درمانی ذکر شده است. کاپینگ تر علاوه بر دنیای اسلام در اروپا نیز تا قرن ۱۸ مورد استفاده بوده ولی با فراگیر شدن طب تجربی و مهجور شدن تئوری اخلاط چهارگانه این روش نیز به تدریج مهجور شده است. امروزه در کشورهای عربی و مسلمان حجامت مقبولیت بیشتری دارد. مقبولیت حجامت در میان مسلمانان ناشی از حدیثهایی است که از پیامبر اسلام در توصیه به حجامت نقل شده است. در طب سنتی ایرانی و طب اسلامی حجامت به عنوان رکن درمان به حساب می‌آید، اما با فراگیر شدن طب تجربی در برخی جوامع اسلامی این روش در این کشورها نیز تقریبا مهجور شد. در ایران به دلیل عدم اثبات تجربی مفید بودن حجامت و خطرات بالقوهٔ آن از قبیل انتقال عفونت، خطر خونریزی و... معاونت درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در مورخ ۲۳ شهریور ۱۳۷۷ انجام حجامت توسط پزشکان در مطب‌ها را ممنوع نمود که این بخشنامه به دلیل مغایرت با شرع بر اساس نظر فقهی شورای نگهبان با حکم دیوان عدالت اداری در ۱۷ تیر ۱۳۸۰ لغو شد. در حال حاضر وزارت بهداشت ایران سیاست حمایت و گسترش حجامت را به عنوان جزئی از طب سنتی و اسلامی ایران مورد نظر قرار داده است.

با این حال بسیاری از پزشکان طب تجربی حجامت را به عنوان روش درمانی قبول ندارند. دکتر ایرج فاضل در این مورد گفته است: امروز حجامت هیچ پایه و اساس علمی ندارد و کسانی که آن را ترویج می‌کنند، قصد سوءاستفاده دارند و باید از فعالیتشان جلوگیری شود... مردم اگر اقدام به حجامت می‌کنند، باید عواقب احتمالی آن از جمله ابتلا به هپاتیت، ایدز و دیگر بیماری‌های عفونی را نیز بپذیرند. سازمان انتقال خون ایران از دریافت خون افراد حجامت‌کننده تا یک سال پس از حجامت به علت احتمال انتقال بیماریهای منتقله از خون که در حجامت‌هایی که بدون رعایت مسائل بهداشتی انجام شده است، خودداری می‌کند.

با این حال مؤسسه تحقیقات حجامت ایران اعتقاد دارد ریشه مخالفت بعضی پزشکان بی‌اطلاعی آنها از ویژگی‌های درمانی حجامت است و حجامت می تواند یک روش درمانی موافق با فرهنگ اسلامی و بدون عوارض جانبی و فراگیر است و بخش عمده‌ای از مشکلات درمانی را می توان با حجامت درمان کرد.

تاریخچه

استفاده از حیوانات برای ایجاد اثر مکشی روی پوست جزو اولین روشهای ابداعی بشر در امر درمان است. ساده‌ترین کاربرد آن مکش چرک یا سم و نیش حیوانات بوده است. شواهد این نوع کاپینگ در تمامی نقاط جهان یافت شده است. اما قدیمی‌ترین شواهد مستند مبنی بر استفاده از کاپینگ در پزشکی به مصر باستان (۱۵۰۰ قبل میلاد) باز می‌گردد. پس از آن شواهد این روش درمانی در نوشته‌های چینی در هزار سال قبل میلاد یافت شده است. کاپینگ به عنوان بخشی از طب سنتی چین و در قلمرو طب سوزنی امروزه نیز کاربرد دارد. در قرن هفتم قبل میلاد در لوحه‌های خط میخی یافت شده از امپراطوری آشور نیز از کاپینگ یاد شده است و پس از آن بقراط در قرن پنجم قبل از میلاد از این روش درمانی نام برده است. قدمت کاپینگ در ایران به قبل ازاسلام می‌رسد. بهرام گور یکی ازپادشاهان ساسانی چون درمان بیماری خود را منحصر به این روش یافت دستور داد تااین درمان در ایران رایج گردد.براساس استنادات تاریخی این روش درمانی در دانشگاه جندی شاپور تدریس می‌شده است و ردپای فرهنگی آن در ادبیات کشور مشاهده می‌گردد. کاپینگ خیس یا حجامت در احادیث اسلام بسیار یاد شده و پیامبر اسلام حجامت را در کنار غسل و آیات قرآن از راههای شفای امت اسلام نامیده است. بعدها بسیاری از بزرگان طب سنتی ایران از حجامت به عنوان یکی از ارکان مهم درمانی ذکر کرده‌اند. محمد زکریای رازی در کتاب الحاوی، شیخ الرئیس ابوعلی سینا درکتاب قانون در طب، سید اسماعیل جرجانی در کتاب ذخیره خوارزمشاهی عقیلی خراسانی درکتاب خلاصه الحکمه فی مجمع الجوامع به شیوه گسترده‌ای پیرامون حجامت وکاربردآن دردرمان صحبت کرده‌اند واز حجامت برای درمان بیماری‌های فراگیر و مهمی مانند سکته قلبی؛ مالیخولیا؛ سردردهای میگرنی و بخشی از بیماری‌های پوستی بهره می‌گرفته‌اند.

حجامت و علم پزشکی

در منابع طب اسلامي و طب سنتی حجامت به عنوان یکی از ارکان درمان ذکرگردیده‌است. بوعلی سینا اعتقاد داشت علاوه بر خون، صفرا و سودا نیز از طریق حجامت قابل دفع است. گسترش انجام حجامت و خونگیری در طب اسلامی و غربی بر پایه طب اخلاطی که بیماریها را ناشی از اختلال در اخلاط چهارگانه بدن یعنی خون، بلغم، صفرا و سودا می‌دانست است. بر این اساس بیماریهای ناشی از ازدیاد خون با حجامت درمان می‌شدند. استفاده از اخلاط چهارگانه برای توضیح و درمان بیماریها که به عنوان یکی از حیاتی‌ترین پایه‌های طب فرض می‌شد در قرن نوزدهم با انجام آزمایشات علمی و راهیابی روش علمی در طب کم کم به فراموشی سپرده شد. با این حال این نوع نگرش به بیماریها و درمان هنوز در قرن ۲۱ هم پیروانی دارد.

تحقیقات علمی کافی در مورد مفید بودن حجامت وجود ندارد. مطالعات غیر مستقل به خصوص در سالهای اخیر در ایران در مورد اثرات حجامت انجام شده است. در دانشگاه شهید بهشتی ایران درسال‌های ۱۳۷۱-۱۳۷۲ چند طرح پژوهشی پیرامون حجامت اجرا گردید که از آن جمله «مقایسه خون ورید و خون حجامت ازنظر فاکتورهای بیوشیمیایی»، «مقایسه مواضع حجامت با مسیر مریدیان‌های طب سوزنی»، «بررسی تاثیر حجامت بر بیماری‌های عصبی سردردهای میگرنی»، «جمع آوری منابع موجود در خصوص حجامت» به صورت پایان نامه دکتری برای پزشکان عمومی است. «بررسی اثر حجامت بر سروتونین خون» نیز پژوهشی دیگر است که در دانشگاه تهران در شرف انجام است

تحقیقات علمی

به طور کلی با توجه به وسعت فوائدی که برای حجامت ذکر می‌شود تحقیقات اندکی در مورد حجامت انجام شده است. مدافعین حجامت ادعا می‌کنند که حجامت درمان طیف گسترده‌ای از بیماریهای مختلف می‌باشد و حتی اثر در پیشگیری از بیماریها دارد. این بیماریها شامل چربی بالای خون، دردهای عضلانی، کمردرد، سردردهای عصبی و میگرنی، بیماری‌های پوستی شامل آکنه، پسوریازیس، حساسیت‌های دارویی، غذایی، فصلی، اعتیاد به مواد مخدر، عوارض بیماری‌های انسدادی عروق کرونر، عوارض بعد از یائسگی (منوپوز)، دردهای قاعدگی در زنان (دیسمنوره) و برخی بیماری‌های عفونی، هورمونی و غدد است. در مورد مفید بودن حجامت در بهبود این بیماریها هیچ تحقیق مستقلی تاکنون ارائه نشده‌است.

یکی از مشکلاتی که نتایج مطالعات انجام شده در مورد حجامت را کم ارزش می‌سازد عدم استفاده از روش درمانی مشابه در گروه کنترل است تا اثر تلقین (پلاسبو) در مطالعات حذف شوند.  لذا نتایج مثبت درمانی به دست آمده در مطالعات انجام شده را می‌توان به این اثر تلقین نسبت داد. به خصوص ایمان داشتن به روش درمانی در موثر بودن آن روش بسیار مهم است. لذا با توجه به باورهای دینی مسلمانان در مورد حجامت نتایج تحقیقات علمی در این مورد نیز می‌توانند ناشی از اثر تلقین باشند.

موسسه تحقیقات حجامت ایران نیز شروع به انجام طرح‌های تحقیقاتی زیادی در این زمینه کرده است  که برای نمونه حسين خيرانديش، رئيس انجمن تحقيقات حجامت ايران با اشاره به یک طرح تحقیقاتی در بیمارستان لقمان چنین ادعا نموده است که میزان کلسترول خون حجامت (در شرایطی که توسط متخصص این کار انجام شود) حدود ۵/۲ برابر خون وریدی می‌باشد و نیز میزان سموم موجود در خون در خون حجامت حدود ۲۳ برابر سموم موجود در خون وریدی می‌باشد.

بهترین زمان حجامت

حجامت با دو هدف اصلاح کمیت و اصلاح کیفیت خون انجام می شود: افرادی که دارای خون زیاد و درمعرض بیماری هایی مانند سکته و فشارخون هستند اقدام به حجامت می کنند.

 مناسب ترین زمان حجامت افراد برای اصلاح کمیت خون دوازدهم تا پانزدهم ماه قمری است، چرا که سیستم خون انسان به نیروی جاذبه ماه واکنش نشان می دهد و در این روزها خون رقیق تر در بدن جاری است و می توان آن را از راه حجامت دفع کرد.

 اگر هدف از حجامت اصلاح کیفیت خون و دفع مواد زائد خون باشد، بهترین زمان برای حجامت پانزدهم تا نوزدهم ماه قمری است، چرا که دراین زمان خون غلیظ تر بدن به سطح پوست می آید و می توان آن را دفع کرد.

قدمت 3300 ساله حجامت در جامعه بشری

 اگر به کتاب های تاریخی و طب های سنتی مراجعه کرده باشید، می بینید که احادیث و سفارش های ائمه معصوم (ع) در مدح انجام حجامت کم نیستند، ولی انجام حجامت فقط به دوره اسلام ختم نمی شود؛ بلکه یک درمان پیچیده ای است که قدیمی ترین سند موجود گواه بر انجام حجامت در 3300 سال قبل از میلاد مسیح در مقدونیه کشف شد که بعدها به یونان رخنه کرده و در آن زمان شاخص پزشک بودن، حجامت کردن و داشتن ابزار آن بوده است.

اوراق پاپیروس که از عصر باستان بدست آمده نیز نشان می دهد که حدود 2200 سال قبل از میلاد مسیح ،حجامت امری رایج بوده است.حتی بقراط که حدود 400 سال قبل از میلاد مسیح می زیسته است با روش های مختلف حجامت آشنا بوده است و در آثار خود به موارد استفاده و منع آن اشاره کرده است.

 در آثار جالینوس نیز مطالب متنوعی در مورد حجامت برجا مانده است. تمامی ‌بزرگان طب سنتی ایران از حجامت به عنوان یکی از ارکان مهم درمانی ذکــر کرده ‌اند. محــــمد زکریای رازی در کتاب «الحاوی» ، شیخ الرئیس ابوعلی سینا در کتاب «قانون در طب»، سید اسمـاعیل جرجانی در کتاب «ذخیره خوارزمشاهی» و عقیلی خراسانی در کتاب «خلاصه‌الحکمه فی مجـــمع الجوامع» به شـیــــــوه گسترده ‌ای پیرامون حجامت و کاربرد آن در درمان صحبت کرده ‌اند و از حجامت برای درمان بیـــــــــماری‌های فراگیر و مهمی ‌مانند سکته قلبی ، مالیخولیا، سردرد های میگرنی و بخشی از بیماری‌های پوستی بهره می‌گرفته‌اند.

 تاکید پیامبر و امامان معصوم بر انجام حجامت

با ظهور اسلام، حجامت مورد تأیید و تأکید فراوان پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم علیهم السلام قرار گرفت و بیش از 600 روایت در مورد حجامت جمع آوری شده است. پیامبر اکرم (ص) در روایتی که در نهج الفصاحه آمده، پنج چیز را از سنت های پیامبران الهی معرفی کرده اند که عبارتند از : حیاء، حلم، حجامت، مسواک و عطر زدن.

در روایت دیگری امام علی علیه السلام می فرمایند: "ان الحجامه تصح البدن و تشد العقل." بدرستی که حجامت بدن را سالم و عقل را نیرومند می گرداند .

 رسول اکرم (صلی االله علیه و آله و سلم ) و ائمه‌اطهار علیهم السلام خود حجامت می‌کرده ‌اند و روش انجام آن را بیان فرموده‌اند و ویژگی‌‌های درمانی آن را برشمرده ‌اند. در این زمینه بیش از پانصد روایت مطرح است که در کتاب «حجامت از دیدگاه ‌اسلام» جمع آوری شده‌ است.

یکی از مهمترین روایاتی که در زمینه حجامت در منابع معتبر روایی ذکر شده و در ذیــــل آیه یک ســــوره‌ مبارکه «اسری» در تفسیر المیزان و برخی از تفاسیر دیگر آمده ‌است، حدیث زیر می‌باشد:

حضرت رسول اکرم(صلی االله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند:

 «در شب معراج، وقتی که به آسمان هفتم صعود کردم، بر هیچ ملکی از ملائک گذر نکردم مگر اینکه گفتند یا محمد حجامت کن و امتت را به حجامت کردن امر بفرما.»

 با یک چنین نگاه وسیع و عمـــیق و روش درمانی همه سونگـر است که «علــــم طـــب در کنــــــــار علم دیـــــن» قرار می گیرد که ( العلم علمان علم الابدان و علم الادیان) و می داند که خداوند اول طبیب است و آنگاه پیامبران و خاتمشان رسول گرامی اسلام (ص) منتظر نمی ماند که جامعه بیمار شود و دســت نیاز به ســـوی او دراز کنـــد، قبل از بروز بیماری اقدام به پیشگیری دردهای جامعه می کند. با تعلیم خداوندی انسان را می شناسد و کلیه عوامل حاکـــم و مؤثـــر بر او را می دانــد. لذا برخی از دستــــوراتش از جمله توصیه های طبی برای همه انسانها و همه زمانهاست. بعضی از دستوراتــش برای سنی خاص یا جنس خاص یا فرد خاص یا فصــــل خاص صادر می شود.

 جایگاه حجامت در کتاب «قانون در طب»

 تمامی بزرگان طب سنتی ایران ازحجامت به عنوان یکی از ارکان مهم درمانی ذکر کرده اند. محمد زکریای رازی در کتاب «الحاوی»، شیخ الرئیس ابوعلی سینا در کتاب «قانون در طب»، سید اسماعیل جرجانی درکتاب «ذخیره خوارزمشاهی» ، عقیلی خراسانی درکتاب «خلاصه الحکمه فی مجمع الجوامع» و بسیاری دیگر از مشاهیر پزشکی طب سنتی و اسلامی به شیوه گسترده ای پیرامون حجامت و کاربرد آن دردرمان امراض صحبت کرده اند و از حجامت برای درمان بیماری های فراگیر و مهمی مانند  «سکته قلبی ، مالیخولیا ، سردردهای میگرنی و بخشی از بیماری های پوستی» بهره می گرفته اند. در طب اسلامی و منابع مذهبی نیز توصیه های فراوانی به انجام حجامت شده است.

 برخی از احادیث و روایات در مدح حجامت

پیامبرخدا (ص): «اگر خون درونتان به جوش می آید، حجامت کنید، چرا که خون، گاه ممکن است دردرون شخص ، طغیان کند و وی را بکشد.»

 همچنین پیامبر خدا (ص) در کلام دیگر فرمودند : «درد، سه چیز است و درمان نیز سه چیز . اما درد  عبارت است از : خون ، تلخه و بلغم . درمان خون حجامت است، درمان بلغم ، حمام است و داروی تلخه نیز راه رفتن.»

 امام حسن عسکری (ع)فرمودند: «پس از انجام حجامت، انار بخور ، اناری شیرین؛ چرا که خون را فرو می نشاند و خون را در درون ، تصفیه می کند.»

 امام صادق (ع) فرمودند: «بهترین چیزی که با آن به مداوا می پردازید ، حجامت کردن ، دوا را بر بینی ریختن ، حمام نمودن و حقنه کردن ( وارد کردن داروی مایع از طریق رکتوم ) است.»

 پیامبر (ص) فرمودند: «هر وقت خون یکی از شماها به جوش آمد ، حجامت کند ، که او را نمی کشد . سپس فرمود: کسی از اهل بیت خودم را نمی بینم که در آن اشکالی ببیند.»

 حضرت علی (ع) فرمودند: «همانا حجامت بدن را سالم و عقل را استوار می نماید.»

 پیامبر خدا (ص) فرمودند: «اگر در چیزی شفا باشد ، در تیغ حجام و در خوردن عسل است.»

 امام رضا ( ع ) فرمودند: «باید حجامت کردن بعد از خوردن غذا صورت گیرد ، چونکه وقتی انسان سیر شد، سپس حجامت کرد، خون جمع شده و بیماری خارج می گردد و اگر با شکم گرسنه کسی حجامت کند، خون خارج می شود ولی بیماری ( در بدن ) باقی می ماند.»

امام صادق (ع ) فرمودند : «حجامت کردن در سر موجب شفا و بهبودی هفت بیماری است : جنون ، خوره ( جذام ) ، پیسی ( کک و سفیدی در بدن )، خواب آلودگی ، درد دندان ، ضعف بینائی و سر درد شدید.»

 پیامبر ( ص ) فرمودند: «در حجامت کردن شفا و بهبودی از بیماری است.»

 امام صادق (ع ) فرمودند : «پیامبر خدا (ص) سه گونه حجامت می کرد: یکی حجامت در سر که آنرا " متقـدمه " می نامید و یکی بین دو کتف که آنرا " نافعه " می نامید و یکی بین دو کفــل ( ســــرین ) و بالای ران که آنــــرا " مغیثه " می نامید.»

 امام حسن عسگری ( ع ) فرمودند: «بعد از حجامت، انار شریرین بخور که ( جریان ) خون را آرام و آنرا تصفیه می کند.»

 رسول خدا (ص) فرمودند : «وقتی خون به هیجان آمد، حجامت کنید، چون خون وقتی به تردد و هیجان آمد، صاحبش را می کشد.»

 حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند: «حجامت را در آخر روز بجا آورید.»

از حضرت امام على نقى (علیه السلام) منقول است که: «انار شیرین بعد از حجامت، خون را ساکن مى کند، خون اندرون را صاف مى کند.»

دعای قبل از حجامت

امام رضا علیه السلام براى حجامت دعاى خاصى ذکر فرموده‏اند. این مطلب اهمیت همراهى درمان روحى و دعا درمانى با درمان‏هاى جسمى در طب اسلامى را اثبات مى‏کند. متن دعا چنین است:

 وقتى خواستى حجامت کنى، چهار زانو جلوى حجّام بنشین و بگو: «اَعوذ بِالّلهِ الکَریم فى حِجامَتى مِنَ العَین فِى الدَّم وَ مِن کُلّ سوءِ وَ الاَعلالِ وَ الاَسقام وَ الاَوجاع وَ الاَمراض وَ اَسئَلُکَ العافِیةَ وَ المُعافاة وَ الشِّفاءِ مِن کُلّ داء.» یعنى: « در حجامت خود به خداوند کریم پناه مى‏برم از خونریزى و از هر ناراحتی ، علت ، سختى‏ و درد و مرضی و (خداوندا) از تو عافیت و اسباب عافیت و شفاى از هر بیمارى‏ را طلب مى‏کنم.»

 از مجموعه‏ احادیث و روایات برمى‏آید که حجامت باید در زمان سیرى انجام شود و انجام آن به هنگام گرسنگى مضرّ است. در این رابطه از امام صادق‏علیه السلام روایت شده که: « حجامت بعد از غذا خوردن باعث دفع عرق شده و قوّت ‏بخش بدن است.»

همچنین ایشان فرموده اند: « از حجامت در حال گرسنگى بپرهیزید.» و نیز فرمودند: « بعد از خوردن طعام ، با حجامت خون جمع مى‏شود و بیمارى دفع مى‏گردد. اما اگر قبل از خوردن غذا حجامت انجام شود، خون دفع می شود، ولى بیمارى در بدن مى‏ماند.»

بهترین تغذیه بعد از حجامت

امام رضا علیه السلام در رساله‏ى ذهبیّه، فرمایش مفصّلى در مورد خوراک بعد از حجامت دارند که قسمتى از آن را در اینجا مى‏آوریم:

« پس از استحمام باید موضع فصد و حجامت را به وسیله‏ى پارچه‏ى کرکى یا ابریشمى یا دستمال نخى که لطیف و نرم باشد، بپوشانید. بعد یک حبه از تِریاق اکبر (نام یک داروى قدیم) به اندازه‏ى ماش میل کنید. پس از حجامت و فصد، آب میوه بنوشید و اگر میوه نیست، شربت بالنگ مصرف کنید و در جایى که این امکانات وجود ندارد، بالنگ را زیر دندان بگیرید و روى آن جرعه‏اى آب نیم ‏گرم بنوشید. اما در فصل سرما باید سکنجبین عسلى استفاده شود که این شربت شما را از بیمارى‏هاى خطرناک لقوه، برص، بهق و جذام به اراده‏ى خداوند ایمن خواهد داشت.

امام رضا (ع): «سفارش مى‏کنم که پس از حجامت یا فصد، آب انار را با مکیدن آن بنوشید. مکیدن آب انار خون را زنده و تن را با نشاط خواهد ساخت. پس از حجامت و فصد ، از خوردن غذاهاى نمک‏دار تا مدت 3 ساعت بپرهیزید، چون اگر این پرهیز مراعات نشود، بعید نیست که انسان به بیمارى جرب دچار شود.»

 

 امام حسن عسکرى‏ علیه السلام مى‏فرماید: « بعد از حجامت انار شیرین میل کنید، چون انار خون را آرام مى‏کند و آن را در مسیر خود صاف مى‏گرداند.»

 پیامبر اکرم (ص): «جبرئیل چندان مرا به انجام حجامت دعوت کرد که پنداشتم گویی حجامت واجب است.»

توصیه های قبل از حجامت:

* با شکم گرسنه هیچ و قت حجامت نکنید

* ساعت قبل از حجامت سیگار مصرف نشود.

 * یک ساعت قبل از حجامت شربت آب انار، ساندیس انار ، عسل و مایعات فرا وان بنو شید. تذ کر ( البته نوشیدن زیاد به آن معنی نیست که بیش از معمول نیاز بدن مصرف شود چرا که در روایت ها اثرات منفی زیاد نو شیدن برابر اثرات پرخوری غیر مایعات بیان شده است(

 * از با تجربه بودن شخصی که می خواهد شما را حجامت کند اطمینان داشته باشید.

 *24ساعت قبل از حجامت نزدیکی ممنوع است

 * جهت استمداد از باری تعالی برای شفا گرفتن دعای هنگام حجامت که از امام هشتم (ع) منقول است را بخوانید .

 * انجام حجامت در روزهای 13 تا 27 ماه قمری مطلوب تر است.

 * حجامت متوالی با فاصله چند روز ممنوع است.

 * بانوان در هنگام عادت ماهیانه حجامت نکنند.

 * حجامت برای افراد بلغمی مزاج ممنوع و مضر است.

 * اطفالی که حجامت می شوند کمتر دچار عفونت و سر ما خورد گی و بیماری می شوند و مقاومت بدن انها در مقایسه با اطفال و نو جوانان حجامت نشده بسیار بیشتر است.

* قبل از حجامت حتما عینک را از چشم بردارید.

 آداب حجامت

از آنجا که حجامت از جمله توصیه های دینی است، لذا مانند بسیاری دیگر از آداب مذهبی جهت دستیابی به نتیجه بهتر مستلزم رعایت آداب و اصولی می باشد که آن می پردازیم.

*حجامت رو به قبله و به صورت چهار زانو انجام شود.

*حجامت کننده و حجامت شونده با وضو باشند و حجامت را با نام خداوند آغاز کنند.

* قبل از شروع حجامت حتماً آیه الکرسی تلاوت شود.

*دعای شریفی که در خصوص حجامت از امام علی بن موسی الرضا (ع) وارد شده است . خوانده شود .

*ذکر صلوات به هنگام حجامت فراموش نشود.

*در صورت امکان حجامت در روزها و زمانهای توصیه شده انجام شود.

* پزشک و بیمار هر دو به این نکته توجه داشته باشند که پزشک و عمل حجامت هر دو تنها وسیله ای برای شفای بیماری است. مسلماً شفای هر بیماری تنها به خواست و اراده خداوند متعالی انجام پذیر می باشد.

*بعد از انجام حجامت به فرد حجامت شونده تبریک گفته شود.

 * قبل و بعد از حجامت خوردن انار توصیه شده است. همچنین برای جبران ضعف احتمالی، نوشیدن شربتی از عسل در پس حجامت توصیه شده است.

 *حداقل تا 12 ساعت پس از انجام حجامت جهت جلوگیری از عفونت زخم، استحمام ممنوع می باشد.

*تا حدود 12 ساعت پس از انجام حجامت باید از خوردن ترشی، نمک و لبنیات پرهیز نمود.

* قبل از انجام حجامت حتماً عینک از روی چشم برداشته شود.

* نگاه کردن به خون اول حجامت ـ بر طبق احادیث ـ مستحب و باعث روشنی و جلای چشم می شود.

*حجامت خانمها در دوران قاعدگی و به خصوص در اواخر این دوره ممنوع می باشد.

 *تا 12 ساعت قبل و بعد از حجامت نزدیکی صورت نگیرد.

سن مناسب برای انجام حجامت

در طب سنتی، برخی حکما ـ از قبیل بوعلی سینا و جرجانی ـ حجامت را از دو تا 60 سالگی تجویز نموده اند. اما در طب اسلامی شروع حجامت جهت پیشگیری، از چهار ماهگی تجویز شده است. در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) که در کتب گوناگون ـ از جمله استبصار جلد 1 صفحه 84 ـ وارد شده است، ایشان به حجامت نقره در اطفال بالای چهار ماه به فاصله هر ماه یکبار توصیه نموده اند و آثار فراوانی برای آن ذکر نموده اند.

همچنین در روایات اسلامی حدیثی مبنی بر عدم انجام حجامت در افراد کهنسال مشاهده نسده است . به عبارت دیگر حجامت محدودیت سنی ندارد .

 حضرت امام رضا (ع) در رساله ذهبیه حجامت را در بالغین متناسب با سن تجویز نموده اند. مثلاً حجامت برای فرد 40 ساله هر 40 روز یک مرتبه و برای فرد 60 ساله هر 60 روز یک بار تجویز شده است.

* این فواصل برای پیشگیری از بیماری ها توسط حجامت می باشد و فواصل مناسب جهت حجامت فرد بیمار باید توسط پزشک معالج تجویز شود.

* به تجربه ثابت شده است که حجامت در اطفال و کودکان موجب افزایش رشد قد و وزن، رفع لاغری، بی اشتهایی، ضعف ، تقویت سیستم ایمنی و دفاعی و بالاخره کاهش اختلالات رفتاری و بیقراری و پرخاشگری در ایشان می شود .

*در کتب طب سنتی، جهت درمان زردی ( یرقان فیزیولوژیک ) چند خراش کوچک سطحی در لبه و پشت لاله گوش نوزاد تجویز شده است.

*در گذشته حجامت نقش واکسیناسیون فعلی را برای کودکان داشته است و مقاومت آنها در برابر بیماریها توسط حجامت زیاد می شده است. مثلاً رازی در کتاب « الجدری و الحصبه » از حجامت جهت واکسیناسیون افراد زیر 14 سال در برابر آبله نام برده است . عده ای نیز معتقدند حجامت در سنین بلوغ موجب کاهش پرخاشگری و سایر عوارض بلوغ می شود .

حرف آخر...

در مدح و تأثیرات انجام حجامت پزشکان، مسولان نظام سلامت کشور و ائمه اطهار نسبت به انجام این عمل مفید و درمانی سفارش های زیادی به گوشمان رسیده است، اما کم نیستند مراکزی که بدون رعایت هیچ یک از اصول بهداشتی و حتی بدون مجوز اقدام به انجام حجامت می کنند که این عمل برای بیماری که می خواهد از روش های درمانی سنتی به سلامتی دست پیدا کند نه تنها سلامتی به ارمغان نمی آورد، بلکه می تواند منشأ بیماری های فراوانی از قبیل ایدز، هپاتیت و انواع عفونت ها شود.

 در اصل باید برای حل این آسیب ها وزارت بهداشت با فرستادن بازرس برای نظارت بر نحوه فعالیت های این مراکز را ارزیابی کرده و باید به افراد داوطلب در درمان سنتی هم مراکز معتبر که زیر نظر سازمان بهداشت فعالیت می کنند را معرفی و به آنها نحوه رعایت بهداشت شخصی و عمومی را در این مراکز شناساند.

 

 

منبع:قم فردا

[ جمعه 6 تير 1393برچسب:, ] [ 19:30 ] [ no name ]
[ ]

چرا بايد حجاب داشته باشيم؟

پاسخ به يك سؤال
چرا بايد حجاب داشته باشيم؟ 
كلمه‌ي جحاب هم به معني پوشيدن است و هم به معني پرده و حاجب و بيشتر استعمال اين كلمه به معني پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مي‌دهد كه پرده وسيله‌ي پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت، هر پوششي حجاب نيست، آن پوششي حجاب ناميده مي‌شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد. 
براي پاسخ به اين سؤال كه چرا زنان بايد  حجاب داشته باشند ، با توجه به چند نكته تبيين مي‌گردد:

ابتدا آن كه حجاب در اسلام قانون است و اگر زني ادعاي داشتن دين اسللام را دارد بايد بداند در صورتي مشلمان است كه پاي‌بند به قوانين اسلامي باشد، زن مسلمان بايد بدون هيچ قيد و شرطي فرمان الهي را كه عاري از هرگونه اشتباهي است، بپذيرد چرا كه خداوند حافظ و حامي منافع آفريدگان خودش مي‌باشد. 
بسيار ديده‌ايد بيماراني را كه بدون هيچ قيد و شرطي تسليم طبيب خودشان مي‌شوند چرا كه پزشك به هر يك از آنها مي‌گويد، در صورتي به درمان مي‌پردازد كه در برابر دستوراتش تسليم باشند و البته اين نهايت دلسوزي طبيب را مي‌رساند زيرا سرپيچي از دستورات پزشك سلامت جان را به خطر مي‌اندازد و حتي گاهي منجر به مرگ مي‌شود. حال دقت نماييد كه سرپيچي از دستورات خداوند خطر ضلالت و گمراهي را به همراه دارد و گمراهان جايگاه بدي نزد خداوند خواهند داشت و اين همان معناي آيه 36 سوره‌ي احزاب است كه خداوند مي‌فرمايد:«وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا» هيچ مرد و زن باايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبرش امري را لازم بدانند اختياري از خود (در برابر فرمان خدا) داشته باشند و هركس نافرماني خدا و رسولش را نمايد به گمراهي آشكاري گرفتار شده است. 
پس نكته‌ي بعدي آن است كه موضوع حجاب از دستورات الهي و واجبات و ضروريات دين اسلام مي‌باشد پس زن مسلمان نبايد از روي عمد و با آگاهي به اين موضوع منكر حجاب شود زيرا اين همان گمراهي آشكار است بلكه مؤمن واقعي كسي است كه وقتي از خدا و رسولش امري را شنيد مي‌گويد شنيدم و اطاعت كردم.1 و از نظر قلبي و عملي واقعاً تسليم است و البته به دنبال تفسيرات و توجيهات دل‌پسند و مردم‌پسند نيز نمي‌باشد و بدين‌گونه ثابت مي‌كند كه پيرو دين الهي و سنت پيامبر اكرم (ص) است. از ديگر نكات مهم اين است كه حجاب، سرچشمه‌ي كمال زن است ، در واقع اسلام حجاب را واجب نموده تا زمينه‌ي لازم براي رشد و كمال معنوي فراهم شود. 
حجاب به عنوان يك سراپرده‌ي مجلل شخصيت و قداست زن را دربرمي‌گيرد. آري حجاب چون صدفي گرانبهاست كه مرواريد شخصيت زن را در خود جاي مي‌دهد و نمي‌گذارد كه اين گوهر گرانبها در بازار داغ و پرمخاطره‌ي انسان‌هاي هوس‌ران به قيمت ارزان فروخته شود.
امام خميني(ره) در فرمايشات خود در معناي حجاب چنين مي‌فرمايد:«حجاب اسلامي يعني وقار، حجاب ساخته‌ي من فقيه و ديگران نيست، اين نصّ صريح قرآن است»
2
پس حجاب منشأ كمال زن است و به زنان حرمت و احترام مي‌بخشد، قرآن كريم پس از آن كه توصيه مي‌كند زنان خود را بپوشانند مي‌فرمايد:«ذلك أذي أن يغفرمن فلا يؤذين» يعني اين كار براي كساني كه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختيار مردان قرار نمي‌دهند، بهتر است و در نتيجه دور باش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبكسر مي‌گردد.
3
بنابراين حجاب مانع آلوده شدن جامعه به فساد مي‌شود زيرا هنگامي كه زنان به صورت بدحجاب يا بي‌حجاب و گاهي نيمه‌پوشيده و نيمه عريان د رجامعه ظاهر شوند، بينندگان هرزه را به تحريك وامي‌دارند و اين تحريك زمينه‌ساز انواع و اقسام فسادهاي اجتمايع مي‌شود. امام صادق عليه‌السلام مي‌فرمايد:« نگاه تيري از نيرهاي شيطان است»
4
پس اين زنان هستند كه با رعايت حجاب نقشه‌هاي شياطين را خنثي و آنها را نااميد مي‌كنند و از سوي ديگر ميزان اميد به زندگي ، كار و تلاش، تحصيل و كسب فضايل در جوانان افزايش مي‌دهند و باعث ترقي و پيشرفت جامعه در عرصه هاي مختلف مي‌شوند، همان چيزي كه استعمار از آن هراس دارد. اما به راستي چرا استعمار از حجاب مي‌ترسد و هر ساله سرمايه‌ گذاري‌هاي فراواني مي‌كند تا حجاب را از جوامع اسلامي برگيرند و بي‌بند‌و باري را جايگزين آن سازند؟
براي پاسخ توجه شما را به قسمتي از برنامه‌هاي استعمار انگليس جلب مي‌نماييم:
بايد كوشش فراوان كرد تا زنان مسلمان را نسبت به امر حجاب بي‌ميل نمود و در عوض آنها را به بي‌حجابي و رها كردن چادر علاقه‌مند ساخت. بايد با دلايل و شواهد تاريخي ثابت كنيم كه حجاب و پوشش از دوران بني‌عباس متداول شده است و صددرصد مورد تأييد اسلام نيست... پس از آن كه با تبليغات وسيع حجاب از ميان رفت، مأموران ما وظيفه دارند كه جوانان را عشق‌بازي و روابط جنسي نامشروع با زنان  عريان غيرمسلمان تشويق كنند . اين زنان بايد كاملاً بي ‌حجاب ظاهر شوند تا الگويي براي زنان باشند.5
در واقع حجاب چون سدي محكم در برابر تهاجمات فرهنگي استعمارگران قرار مي گيرد و نمي‌گذارد كه سيل وحشتناك تهاجمات شخصيت زن را با خود ببرد. هر چادري كه از سر يك زن مسلمان برداشته شود استعمار يك قدم به اهداف شوم خود نزديك‌تر مي‌شود . او سالهاست كه در فكر نابودي ارزشهاي ديني است چرا كه آنها را مانع رسيدن به اهداف پليد خود مي‌داند. از راههايي چون فروش محصولاتي از قبيل: لباس، لوازم آرايشي، وسايل غيرضروري منزل و... وارد مي‌شود كه اين يكي از حوادث ناگوار در طول اعصار گذشته تاكنون مي‌باشد كه اسارت فيزيكي و يا غيرفيزيكي انسان و به خصوص زنان در چنگال سرمايه داران، هوسبازان و حاكمان مستبد بوده و هست، اين ساارت گاهي در قالب جنگ‌هاب گرم و باسلاح جنگي و گاهي در قالب جنگ‌هاي نرو و سرد و با سلاح ابتذال و استخفاف بوده است. وجهع مشترك گذشته و تاريخ امروز، در عصر جاهليت كهنه و جاهليت جديد سوء استفاده و بهره‌كشي انسان از همنوع خود و ناديده انگاري كرامت انسان و داشتن نگاه ابزاري به او بوده است. 
دنياي امروز، مانند مستبدان كهنه‌كار ديروز و شياطين يهودي صفت، فرهنگ برهنگي را به بهانه ي آزادي اجتماعي زن و نه با هدف آزادي برا يزنان، بلكه براي بهره‌كشي‌هاي مضاعف آنان مدرنيته نموده و با استفاده از همه‌ي شيوه‌ها و يا ترويج مكتب لذت‌محوري و خوش‌محوري دختران و پسران را به صدها نوع انحراف از جمله: هوس‌راني، بي‌جحابي، بي‌قيدي، اعتياد و... آلوده نموده تا همچنان پايه‌هاي قدرتشان استوار بماند و تزلزلي در حكومت و حاكميتشان ايجاد نگردد. 
بنابراين نسل فرهيخته امروزي ايراني بايد هم‌چنان كه در برابر دسيسه‌هاي شيطاني اين صاحبان قدرت ايستاده است، با تمكين در برابر احكام اخلاقي و يا استفاده از فضيلت حياء و حجاب در برابر اين تهاجم و شبيخون فرهنگي نيز ايستادگي نمايد.
و نكته‌ي ديگر آن كه حجاب عامل تحكيم خانواده است، در اين رابطه به اين سخن گهربار حضرت رضا عليه‌السلام در پاسخ به يكي از پرسش‌هاي محمدبن‌سنان توجه نماييد:«نگاه كردن به موي زنان شوهردار و ديگر زنان به اين علت حرام شده است كه باعث تحريك مردها مي‌شود و اين تحريك به فساد و ارتكاب اعمال حرام و ناشايست مي‌انجامد و همچنين است چيزهايي كه به لحاظ تحريك كنندگي مانند مو باشد»6
در واقع سيستم روابط آزاد و بي‌حجابي اولاً موجب مي‌شود كه پسران تا جايي كه ممكن است از ازدواج و تشكيل خانواده سرباز زنند چون مي‌توانند به راحتي به لذت‌هاي نامشروع خود دست يابند و فقط هنگامي كه نيروهاي جواني و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستي مي‌نهد، اقدام به ازدواج كنند و در اين موقع زن را فقط براي فرزندزادن و احياناً براي خدمتكاري و كلفتي بخواهند و ثانياً پيوند ازدواجهاي موجود را سست مي‌كند و سبب مي‌گردد به جاي اينكه خانواده بر پايه‌ي يكك عشق خالص و محبت عميق استوار باشد و هر يك از زن و شوهر، همسر خود را عامل سعادت خود بداند برعكس به چشم رقيب و عامل سلب آزادي و محدوديت ببيند و چنان كه اصطلاح شده يكديگر را زندانيان بنامند. 
در پايان بيان مي‌كنيم كه فطرت انسان‌ها الهي است، پاكي و نيكويي را مي‌طلبد، حتي فطرت نيز مي‌خواهد حجاب وجود داشته باشد و تأثير اين دعوت دروني را در ميان اقوام و ملل مختلف جهان مي‌بينيم كه همه بي‌قيد و بند بودن و بي‌بندو باري را ناپسند مي‌دانند. پس حجاب نه تنها مانع براي زن نيست بلكه به وي شخصيت مي‌بخشد و از هوس و طمع آنان كه دلشان بيمار است در امان مي‌دارد و جايگاه زن در اسلام بسيار ارزنده و در عين حال حساس و سازنده است و او مي‌تواند با الگو گرفتن از برترين زنان پاكدامن عالم و اطاعت از فرامين خداوند (نه هواهاي نفساني و دل‌بخواهها) تربيت‌كننده نسلي موفق باشد. 
حفظ حجاب موجب آرامش و سكونت و استحكتم خانواده و جامعه مي‌شود و بي‌حجابي، موجب اضطراب و تزلزل و ناپاكي خانواده و جامعه مي‌گردد. 
به اميد آنكه جامعه‌ي شيعي ايراني با تربيت انسان هاي پاك و با حيا و با حجاب، توطئه‌هاي انسان برانداز هوس‌راني و شهوت‌پرستي و لذت‌خواهي دشمنان را د رهم شكنند و با سلاح تقوي و ديانت و حكمت زمينه‌هاي ظهور امام خوبان و امام خوبي ها حضرت بقيه‌الله‌ عليه‌السلام را فراهم سازند.
[ پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, ] [ 18:42 ] [ no name ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد